۱۳۸۸ آبان ۲۷, چهارشنبه

نوحه های جدید سینه زنی ( ویژه محرم )

شعر از کتاب مصائب ائمه اطهار صفحه 121 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


دلم تنگ است و غمگینم ، هزاران شکوه ها دارم /
غم و اندوه بی پایان ، ز دشت نینوا دارم/
ببین عباس نام آور ، شده غرقه به خون یکسر/
جدا دستانش از پیکر ، به صحن کربلا دارم /
به یک سو زینب کبری ، به سویی مادرم زهرا /
غمین از ماتم فردا ، چنین بزمی بپا دارم /
نچیدم بزم دامادی ، برای قاسمم آخر/
کنم از قتل او یادی ، نشانی از جفا دارم /
به سوی اکبرم نالان ، به سوی اصغرم گریان /
چنین بزم دل آرایی ، به صد شور و نوا دارم /
رقیه با غم و حرمان ، عبادم در پی درمان /
سکینه با لب عطشان ، چنین صوت و صدا دارم /
به راه حق نهادم پا ، چو جدم سید بطحا /
در این ره گشته ام تنها ، به راه خود وفا دارم/
من آن سرباز اسلامم ، گذشتم از سر و جانم /
به راه دین و ایمانم ، فقط بر او رجا دارم /
نثار او نمایم جان ، ندارم ترسی از عدوان /
روم من جانب میدان که قصد پربها دارم/

**********************

شعر : از کتاب بوستان نوحه صفحه 96 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


به دشت کربلا اکبر ، شبیه روی پیغمبر / بگفتا با دل مضطر ، پدر جانم ، پدر جانم /

بده اذن ای شه خوبان ، که بهر یاری قرآن / نمایم جان خود قربان ، پدر جانم ، پدر جانم /

بود گر بهر تو مشکل ، برون کن مهر من از دل/ کفن در گردنم حائل ، پدر جانم ، پدر جانم /

پدر شد وقت جانبازی ، زمان عشق سربازی/ کنم کسب سرافرازی ، پدر جانم ، پدر جانم /

علی اکبر پریشان است ، حزین و دیده گریان است/ سراپا محو جانان است ، پدر جانم ، پدر جانم /


**************************


شعر : از کتاب ارمغان کربلا ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


چون یادگار مجتبی رو سوی میدان شد، دلها پریشان شد/
غم در دل اهل حریم شاه خوبان شد، دلها پریشان شد/

از یکطرف نجمه بگیرد بر سرش قرآن، با دیده ی گریان /
از یکطرف زینب ز مهرش ، اشک ریزان شد، دلها پریشان شد/

بر سر نهاده آن جوان ، عمامه ی بابش ، رفته ز دل تابش /
بهر قتال مشرکین ، چون شیر یزدان شد، دلها پریشان شد /

سلطان دین بوسد گل باغ برادر را ، آن ماه انور را /
داند که عمر قاسمش دیگر به پایان شد، دلها پریشان شد/

اهل حرم دستِ دعا بر آسمان ، شاید آن نوجوان آید/
غافل که جسمش پایمال سم اسبان شد، دلها پریشان شد/

با ناله گفتا ای عموجانم بیا سویم، پر خون شده رویم/
دشمن برای کشتنم با تیغ بران شد، دلها پریشان شد /

شد پیکر من طوطیا ، زیر سم اسبان، از کینه ی عدوان /
تعجیل بنما ای شها عمرم به پایان شد، دلها پریشان شد /

آه از دمی که شاه دین آمد به بالینش، با قلب خونینش /
گفتا خدایا قاسمم لب تشنه قربان شد، دلها پریشان شد/

**************************

شعر : از کتاب گلزار خونین صفحه 100 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


بگفتا خسرو خوبان ، کنار علقمه گریان/ به صد آه و به صد افغان ، برادر جان برادر جان /

تویی پشت و پناه من ، علمدار سپاه من/ شهید بی گناه من ، برادر جان برادر جان /

حسینت بی کس و تنها ، میان لشکر اعدا/ چه سازد اندر این صحرا ، برادر جان برادر جان /

دو چشم نرگست واکن ، دل زارم تسلا کن/ برادر را تماشا کن ، برادر جان برادر جان/

تو ماه انورم بودی ، به هر جا یاورم بودی/ انیس خواهرم بودی ، برادر جان برادر جان/

ببین زینب پریشان است ، حزین و زار و نالان است/ ز دیده اشک افشان است ، برادر جان برادر جان/

رقیه تشنه ی آب و ، سکینه در تب و تاب است/ دو چشمان تو در خواب است ، برادر جان برادر جان/


****************************

شعر : از کتاب ارمغان کربلا جلد 2 صفحه 236 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


افتادم از زین بر زمین عموجان یکدم بیا حالم ببین عموجان

شاها بیا بنما نظر به حالم در خاک و خون افتاده پایمالم
کن از ره لطف و کرم حلالم ای حامی قرآن و دین عموجان

تعجیل کن ای یادگار حیدر دشمن به بالینم کشیده خنجر
خواهد جدا سازد سرم ز پیکر گشتم غریب و بی معین عموجان

آه از دل بیچاره مادر من بیند اگر پر خون بود سر من
در زیر سم اسب ، پیکر من از ظلم و جور مشرکین عموجان

در راه یاریِ تو جان سپارم فیض شهادت گشته افتخارم
نام تو باشد یا حسین شعارم ای زاده حبل المتین عموجان

عمو شکست یکباره استخوانم از خون دل ، پر خون شده دهانم
از کف برون شد طاقت و توانم تعجیل کن ای نازنین عموجان

**************************

شعر : از کتاب سوز عشق صفحه 160 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


باغبان در ماتم گلشن خشکیده اش
در غم بی آبی ِ باغ ماتم دیده اش
گلشن شاداب او پژمرده بود
تشنگی تاب از گلانش برده بود

کودکان تشنه لب با تن بی تابشان
رو به سقا برده با مشک آب خشکشان
آه و واویلا که با شیون رباب
می رود در خیمه ها دنبال آب

دیده از روی حسین بر ندارد خواهرش
دارد از فردای خود لرزه از پا تا سرش
وای اگر خورشید فردا سر زند
اهرمن بر دلبرم خنجر زند


**************************

شعر : حاج غلامرضا سازگار ، آهنگ : محمد سعید گرجیان

کربلا پر شد از رنگ و بوی حسین
خاک آن خورده خون از گلوی حسین

شمر دون لرزه افتاده بر پیکرش
ناله ی یا حسین خیزد از خنجرش

قلب زینب شکافت رنگ زهرا پرید
شمر دون از قفا رأس شه را برید

زیر خنجر حسین ناله اش بر لب است
یک طرف فاطمه یکطرف زینب است

گودی قتلگاه دارد این زمزمه
تسلیت فاطمه تسلیت فاطمه

می دود روی خار مهربان مادری
شعله افتاده بر دامن دختری

************************

شعر : از کتاب گلزار شهدای کربلا صفحه 38 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان

ای یادگار مصطفی نوجوان اکبر شبه پیغمبر
قربانی کوی وفا نوجوان اکبر شبه پیغمبر

ماند آرزوی شادیت تا صف محشر بر دل مولا
صد حیف از این قد رسا نوجوان اکبر شبه پیغمبر

ای خفته بر خاک سیه بین اسیرم من دستگیرم من
اندر میان اشقیا نوجوان اکبر شبه پیغمبر

دردا که رفتی از جهان با لب عطشان با دل سوزان
ای در لبت آب بقا نوجوان اکبر شبه پیغمبر

دارد به بطحا روز و شب خواهرت صغری انتظارت را
بستی ز خون بر کف حنا نوجوان اکبر شبه پیغمبر

در این مصیبت ای علی عالم امکان خلق انس و جان
ریزند خون جای بکا نوجوان اکبر شبه پیغمبر

تا شد ز شمشیر ستم ای ولی حق رأس پاکت شق
شق القمر شد بر ملا نوجوان اکبر شبه پیغمبر

************************

شعر : از کتاب گلزار شهدای کربلا صفحه 57 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


مهلا مهلا ، یابن زهرا ، عزم چه داری ( حسین ) عزم چه داری ؟

آهسته ران ای خسرو شهیدان کآیم به سویت کرده وصیت مادرم حسین جان بوسم گلویت

چون شد به عزم رزم کوفیان بد کیش و آئین شاه شهیدان نور چشم حیدر ، آن شاه حق بین
زینب به دنبال سرش شتابان با قلب غمگین
می گفت و مهلا ، مهلاً برادر ، قربان رویت ( حسین ) قربان رویت

مهلا دمی جان اَخا سبکتر میران و مرکب از دوریت بنگر که روز زینب گردیده چون شب
غمخوار زینب جان من رسیده زین غصه بر لب
نبود خیالی ، اندر دل من ، جز آرزویت ( حسین ) جز آرزویت

آخر تو بودی مایه امیدم ای شاه خوبان چون شد که ای سان می روی ز دستم ای ماه تابان
بعد تو ای جان جهان چه سازم با این یتیمان
زین غم برادر ، گشتم پریشان ، چون تار مویت ( حسین ) چون تار مویت

دارم به خاطر مادرم زمانی با بی قراری گفتا که در کرببلا حسینم آن نور باری
چون شد به سوی فرقه لعین بی اعتباری
بوسه بزن بر ، زیر گلویش ، بوسم گلویت ( حسین ) بوسم گلویت
***************************

شعر : از کتاب گلزار شهدای کربلا صفحه 154 ، آهنگ : محمد سعید گرجیان


ای خسرو خوبان ده اذن میدانم
ای شاه مظلومان بین چشم گریانم


بنگر عموجان در حرم اطفال گریانت
هستند بی تاب و توان یاران عطشانت
ده اذن شاها تا که جان سازم به قربانت
یا آن که آبی آورم از بهر طفلانت

عمو نگر یکدم بر حالت زارم
از کینه ی عدوان بین چشم خونبارم


گفتا نظر کن ای عمو بر حجت بابم
بنگر که از هجر رخش بی صبر و بی تابم
کن رحمی ای عمو به من از غصه دریابم
از هجر یاران جاری است از دیده خونابم

از بهر جانبازی ای خسرو خوبان
اذن جدالم کن با لشکر عدوان